سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متعددی را منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را بررسی میکنیم.
حجتالاسلام صفدر الهیراد، استاد مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی:
اسلام آمریکایی یعنی پیداکردن منافع مشترک با آمریکا، آمریکا از نماز شب و روزه و صدقه و عبادت ما هراسی ندارد چون برای او دردسر ندارد. آمریکا از اسلامی هراس دارد که میگوید من اجازه نمیدهم منافع من به غارت برود و در کشور من طغیانگری کند. اسلام ناب یعنی من اجازه توحش به هیچ فرد و کشوری را در دنیا نمیدهم. امام فرمودند ما اگر قدرت داشته باشیم، همه استکبار را از بین خواهیم برد و این سیاست کاملاً مبتنی بر قرآن کریم است.
اسلام آمریکایی، اسلامی است که میگوید من کاری با دشمنان ندارم و با خودیها و جبهه حق هم کاری ندارم و آمدهام چند صباحی در دنیا زندگی کنم، این نوع اسلام به معنای سیبزمینی بودن است که با روایات و آیات سازگار نیست؛ امام فرمودند ما اسلامی میخواهیم که دشمنان را به خاک مذلت بنشاند وگرنه اگر کاری کنیم که آمریکا خوشش بیاید، در این صورت شعبهای از آمریکا خواهیم بود و دلیلی برای جنگ و تحریم ما ندارد زیرا کسی با مجموعه وابسته به خود نمیجنگد.
سیدمحسن آل بتول؛ دانشآموخته حوزه علمیه:
بعد از جنگ جهانی دوم، آلمان دچار تخریب زیادی شده بود لذا برای ساخت کشورشان نیازمند نیروی کار بودند و از بسیاری از کشورها از جمله ترکیه خواستند نیروی کار به آلمان بفرستند. تعداد زیادی از اینها هیچ وقت به کشور خودشان بازنگشتند و در نتیجه زاد و ولد داشتند و کمکم جامعه مسلمانان رشد کرد و بیشترشان هم اهل ترکیه هستند. به خاطر نیازی که این اقلیت کارگر داشتند، اجتماعاتی اولیه بین آنها شکل گرفتند که بتوانند با همزبانان خود صحبت کنند. در این راستا هم مساجدی تشکیل شد که محل ارتباط آنها باشد. به مرور عربها، افغانستانیها و ... هم مساجد خود را در هامبورگ تأسیس کردند. امروزه فقط در شهر هامبورگ ۴۵ مسجد تشکیل شده است که غیر از کتابخانههای اسلامی و سایر مراکز اسلامی است. در این میان، چند مسجد از همه مهمتر هستند که یکی مسجد امام علی(ع) یعنی مسجد شیعیان ایرانی است که البته برای شیعیان دیگر کشورها هم کاربرد دارد. دوم مسجد نور است. عربها با مسجد نور ارتباط بسیاری دارند و افرادی از بیش از سی ملیت در آن حضور پیدا میکنند.
حجتالاسلام اسماعيل سلطانى؛ استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی:
عمده مشکلی را که در نظریه اعجاز عددی میبینم این است که معیار و ضابطه قابل قبول و بدون نقصی ارائه نمیشود یعنی مواردی که تاکنون از رشاد خلیفه و عبدالرزاق نوفل و ... ارائه شده است در صورتی که بتوانیم معیار منطقی بدون نقض برای آن ایجاد کنیم قابل پذیرش است ولی مشکل این است که معیار منطقی و قابل قبولی ارائه نکردهاند زیرا همواره نقض شده است؛ خود رشاد خلیفه دائما گرفتار نقض شده و دنبال استثنائات رفته است.
به صورت کلی ما دلیلی از جهت آیات و روایات، سیره عقلا و قواعد ادبیات عربی، دلیلی بر نفی نداریم و عمده مشکل وجود نقض بر این مدعیات است. اگر کسی بتواند نظم منطقی برهانی ارائه دهد روی سر ما جا دارد. مخالفان فقط نقضها و پیامدهای منفی آن را میبینند و رد میکنند ضمن اینکه ما در اثبات امامت آنقدر ادله داریم که نیازی نیست سراغ توازن و تناسب واژگان مرتبط برویم.
سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران:
فکر میکنم همه رشتههای دانشگاهی برای جامعه مفیدند ولی باید همواره نیمنگاهی به محیط جامعه داشته باشیم که این رشته چه مشکلی از جامعه را حل میکند و چه ارتباطی با پیرامون خود دارد. درصددیم ۳ واحد حکمتپژوهی در هر یک از رشتهها بگنجانیم تا دانشجویان با سیر تکاملی رشته خودشان آگاه شوند. البته یک بخش مهم دیگر بحث مهارتی است که دانشجویان در حین تحصیل باید با محیط کار خود آشنا شوند و برخی رویدادهای واقعی جامعه را تجربه کنند. به همین دلیل پردیسهای علم و فناوری ایجاد شدهاند و مرحله یادگیری تجربی را در تمامی رشتهها و دروس، حتی ادبیات فارسی گذاشتهایم.
به اعتقاد بنده تحول فقط در علوم انسانی نیست بلکه در تمامی علوم باید باشد و همه علوم نیازمند تحول هستند و مباحث فلسفی، حکمی و بنیادی باید در سایر رشتهها از جمله علوم مهندسی و طبیعی هم وجود داشته باشد. حتما کسانی که میخواهند معمار شوند و کار فنی و سدسازی کنند باید با شرایط فرهنگی، اقلیمی و بومی جامعه آشنا باشند؛ الان در سدسازی باید وضعیت اجتماعی مردم منطقهای که قرار است سد در آنجا احداث شود مورد ملاحظه قرار گیرد. لذا مهندس هم باید با مباحث فرهنگی و شرایط اجتماعی آشنا باشد. بنابراین تحول باید متناسب با اقتضائات بومی و در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد و در علوم انسانی چون با رفتارهای انسان سر و کار داریم این نیاز بیش از سایر رشتهها است ولی تحول در تمامی رشتهها لازم است.
رضا صمیم؛ دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم:
بخش عمده کتب زیستشناسی تکامل را یهودیان مینویسند و به جرئت میگویم ۹۰ درصد کتبی که در این باره نوشته شده است از یهودیان است. البته با توجه به عهد عتیق اینها مدعی تبیین خلقت هستند؛ سفر خروج و سفر پیدایش را تحلیل خلقت میدانند لذا درون کتب تکاملی، المانهای متافیزیکی را وارد کردهاند. مثلا یکی از نویسندگان یهودی، تعبیر علمی طرد از بهشت را در کتابش مورد توجه قرار داده است تا آن را به صورت علمی تبیین کند.البته هراری در تمام کتابش بحث متافیزیکی را وارد کتاب کرده است و در حقیقت شکلی از الهیات را در قالب غیرعلمی به ما القاء میکند. نقطه کانونی بحث او این است که تاریخ انسان، تاریخ نبرد برای سلطه است و میگوید انسان خردمند در این نبرد پیروز شده است پس او انسان کامل است. البته نقدی که به این سخن هراری وجود دارد حذف تاریخ خشونتبار تاریخ انسانی است و این خشونت در روایت هراری نیست.
خیلیها معتقدند که ماموریت مسیح حل این خشونت فجیع است. البته برخی این خشونت را توجیه کرده و برخی حل میکنند. کتاب هراری سوگیرانه است؛ البته این کتاب، علمی هم نیست ولی مسئله اول آن به شدت سوگیرانگی دارد و روایات زیستشناسی تکامل را کاملا متافیزیکی کرده است. از قرن ۲۰ تلاش برای متافیزیکی کردن زیستشناسی صورت گرفت. در نگاه داروین هیچ تلاشی برای گفتمان متافیزیکی وجود ندارد ولی هراری به دنبال پدیده قرن ۲۰ دنبال این کار رفته است. در این تحلیل، آینده جهان حرکت به سمت تباهی و سیاهی است. انسان همه حیوانات و گیاهان را نابود خواهد کرد و ما به سمت تباهی میرویم.
نیره قوی؛ رئیس پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی:
انقلاب ما اهداف و ویژگیهای خودش را دارد و با پسوند اسلامی شکل گرفته است. به اعتراف پژوهشگران، از جمله ویژگیهای انقلاب این است که ما در چند حوزه در کشورمان تحول ایجاد کردهایم. اولین مورد تغییر در نگاه به علوم انسانی در دوران پس از انقلاب اسلامی است. اساساً یکی از اهداف انقلاب اسلامی، تحول در علوم انسانی بوده است چراکه این علوم، موتور پیشران علم هستند و میتوانند اندیشه و کنشگری در سطوح مختلف جامعه، از جمله در عرصه حکومتی و مردمی را راهبری کنند. علوم انسانی است که میتواند کارکردهای هر ساختاری را تعریف کند لذا یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی این بود که بتواند علوم انسانی اسلامی را تغییر دهد.
اینکه این هدف تا چه اندازه محقق شده یعنی پالایش و جهتدهی علوم انسانی انجام شده باشد، مسئلهای است که نمیتوان با قاطعیت گفت محقق شده است چراکه این علوم نیازمند پالایشی هستند تا بتوانند جایگزین علوم کنونی شوند. البته ما تعامل را میپذیریم و این برای ما یک اصل است که باید از دستاوردها و تجربیات بشر در شرق و غرب عالم، در گذشته و حال استفاده کنیم اما شاکله و بدنه اصلی علوم انسانی را باید بر اساس مبانی اندیشهای خودمان شکل دهیم و بازتاب کارکرد ویژه آن را هم در جامعه ببینیم.
انتهای پیام